ازدواج من
 
زن ایرونی
زن ایرونی

شمارمو که دادم

با هم کمی صمیمی تر شدیم

از مشکلاتم گفتم

گفت بیا اینجا

توی یه شهرستان بود

اما من گفتم نه نمیام

گفت بیا با هم باشیم

گفتم یعنی چی با هم باشیم؟

با ناراحتی گفتم:دو روز؟سه روز؟ چن روز؟

گفت : نه بیا ازدواج کنیم

خندم گرف

گفتم من که هنوز ندیدمت

گفت میام که ببینیم

اومد تهران همو دیدیم

پسر خوبی بود

گفت متولد 59 هست

مهندسه

و...

کلی با هم بیرون رفتیم

حدود یه هفته تهران بود و قرار شد بره و برگرده و عقد کنیم

گفتم خونوادت چی؟

گفت: مادرم بهم اطمینان داره

میخوام سوپرایزش کنم

گفتم بفهمه من بیوه ام؟

گفت نمیگیم بهش

قرار شد یه سال بعد ازدواج پسرمو ببریم پیش خودمون

رفت و یه هفته بعد برگشت

گفت کمی بدهی داره

گفت پدرو مادرش تو آزمایشگاه کار میکنن

گفتم: عه؟تحصیل کرده ان؟گفت:آره

چند تا نقشه اورده بود گفت کدومو میپسندی خونه بسازیم

گفت زمین داره

گفت میخوام شناسناممو عوض کنم به خاطر کارم باید سنم کمتر باشه

میخوام جواز بگیرم

گفتم چقدر؟

گفت بزنم متولد 66

من اول مخالفت کردم

اما راضیم کرد

فقط رو اعتیادش همکارام کمکم کردن تحقیق کنیم

حتی کمکم کردن که بفهمم واقعا شرکت داره یا نه

خدا خیرشون بده

ما رفتیم که عقد کنیم

گفت کمی بدهی داره

من پول حلقه هارو دادم

از پس اندازم

براش کت و شلوا رو اینا خریدم

وسایل کهنه خونمو فروختیم

پس اندازمو پول پیشو دادم بهش

دوستام گفتن نکن

گفتم من میخوام زندگی کنم قراره بشه مرد زندگیم

و هر چی که داشتم بدون هیچ ناراحتی بهش دادم

اومدیم شهر خودشون

شهری که میگفت هر روز بعد از ظهر با هم میریم بیرون قدم میزنیم

دلم میخواد باهات برم خرید همه نگاه کنن که تو مال منی و حسرت بخورن

رفتیم شهری که من تاحالا ندیده بودم

قبلش به مادرش زنگ زدو گفت من ازدواج کردم

با یه دختر

نگفت ناپدری دارم

گفت مهندسه

مادرش اولش گریه کرد

اما بعد با من حرف زدو تبریک گفت و اصلا ابراز ناراحتی نکرد

من همیشه از دروغ متنفر بودم اما مجبور شدم دروغ بگم

با هم حرفامونو یکی کردیم

رفتیم خونه مادرش

خیلی تحویلم گرفتن

منو راحت پذیرفتن

فقط یکی از زن داداشاش زیاد از من خوشش نیودم

شاید به خاطر تیپم

شاید چون جلو شوهرش بی حجاب بودم

رفتیم دنبال خونه و یه آپارتمان شیک گرفتیم توی بهترین جای اون شهرستان کوچیک

 

ادامه دارد....


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 17:39
بهار

درباره وبلاگ


زن ایرونی یعنی..؟
آخرین مطالب
نويسندگان
موضوعات


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 42
بازدید کل : 31570
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1

جاوا اسكریپت