تو اون شرکت من و مهتاب و خانوم برومند و با همون دختره که گفته بود مدیره به نام شکمیرانی بودیم و چند تا آقا که مهندس بودن و کارشون بیشتر بیرون شرکت بود
در کل محیط خوبی بود
با مهتاب صمیمی شدیم
ورود اعضا:
خبرنامه وب سایت:
برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 6 بازدید دیروز : 14 بازدید هفته : 32 بازدید ماه : 84 بازدید کل : 31900 تعداد مطالب : 31 تعداد نظرات : 28 تعداد آنلاین : 1
Alternative content
جاوا اسكریپت