تو اون شرکت من و مهتاب و خانوم برومند و با همون دختره که گفته بود مدیره به نام شکمیرانی بودیم و چند تا آقا که مهندس بودن و کارشون بیشتر بیرون شرکت بود
در کل محیط خوبی بود
با مهتاب صمیمی شدیم
ورود اعضا:
خبرنامه وب سایت:
برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 13 بازدید دیروز : 2 بازدید هفته : 18 بازدید ماه : 24 بازدید کل : 32266 تعداد مطالب : 31 تعداد نظرات : 28 تعداد آنلاین : 1
Alternative content
جاوا اسكریپت