زن ایرونی زن ایرونی خودمو به درو دیوار زدم که بچه رو بندازم نمیخواستم باعث بد بختیش بشم به هر کس گفتم من بچه نمیخوام محل نذاشت هیچ کس به دادم نرسید به مادرم گفتم من بچه نمیخوام زندگیم رو هواست ادامه مطلب ... بعد از طلاق مامان و بابا من و برادرم با مادرم بودیم خواهرم هم رفت خونه شوهرش مادرم خاستگار زیاد داشت چون سنش کم بود با اینکه داماد هم داشت روحیم خیلی حساس شده بود پدرم هر وقت زنگ میزد فقط حال برادرم رو میپرسید و اصلا سراغی از من نمیگرفت ادامه مطلب ... دیگه کم کم داشتم بزرگ میشدم اما هرچی بزرگتر میشدم بیشتر به این نتیجه میرسیدم که من توی اون خونه مثل یه موجود اضافه هستم باهام خوب برخورد نمیشد از همه طرف رگبار بهمم میبستن
ادامه مطلب ... این شعر رو چند سال پیش گفتم که رپه دنبال دو تا خواننده گشتم اما پیدا نکردم.دوتا میخواد یه مرد و یه زن گذاشتم اینجا شاید خوشتون اومد این شعر زیاد قافیه نداره گفتم که(رپ)گفتم ادامه مطلب ... |
||
![]() |